شهرستان سرباز

مرجع وبلاگ های شهرستان سرباز
جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷ ب.ظ

مگر میتوان پهلوی تو بود و شکسته نبود

میگویند مادر که از دنیا برود اول از همه بابای خانه یتیم می شود و امشب همان شبیست که علی هم به همراه فرزندانش بار دیگر یتیم می شود







آن شب آن که بر در می‌کوبید شباهنگام، به کشتن چراغ آمده بود...».
توفان فرا رسید... . چه می‌خواهند از آشیان عاشقانه مهر و ماه؟ تو بنشین بانو! تو برنخیز به گشودن در؛ تو پشت در نایست! نرو...، همین جا بمان. آن که مشت بر در خانه‌ات می‌کوبد، با خداوند در ستیز است.

آن ‌که شعله به دست در کوچه ایستاده، فتنه نابکاری‌‌ است که قصد برافروختن آتشی ابدی دارد؛ آتش نفاقی که تا همیشه تاریخ خواهد سوخت. آن که ناسزا می‌گوید و قصد آشیان تو را دارد، کینه کهنه‌ای دارد که امروز سر برآورده و کمر به نابود کردن حقیقت بسته، غافل از آنکه خداوند هرگز نخواهد گذاشت؛ مگر نه اینکه خداوند «نور خود را در همه جا به ظهور می‌رساند؛ هرچند کافران را خوش نیاید»؟!
فاطمه جان برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
تو هنوز باید باشى. هنوز اسلام نیازمند خطبه‌های توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(ع) انقلاب و غیرت فاطمى تو را پشتوانه خویش می‌خواهد. برخیز و با همین نیمه‌جان مجروح، با همین پیکر زخم‌خورده در کوچه‌های شهر جاری شو.
ایام  ایام شهادت نخستین ستاره ای  است که در عرش به خورشید نبوت رسید ستاره ای نیلی به رنگ خورشیدهای دنباله دارکه هنوز که هنوز است  تاریخ زلالی زمین را تضمین کرده اند .
فاطمه جان رودها رواندد شب و روز در گذر است اما آنچه ماندگار است یاد پهلوی شکسته و صورت نیلی تو در یاد مریدان تو  و فرزندانت است

ای زلال ترین از آب و آینه ای که تاریخ نامت را به احترام می نگارد ای زلال تر از نسیم و ای ماناتر از عشق می دانم هیچ سنگی لایق آن نبوده است که بر مزارت بنشیند و از این رو تنها خورشید بر مزار تو سایه بان است

در جایی خواندم :

مگر میتوان پهلوی تو بود و شکسته نبود ؟


نوشته شده توسط HABIB .P
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

شهرستان سرباز

مرجع وبلاگ های شهرستان سرباز

آخرین نظرات

مگر میتوان پهلوی تو بود و شکسته نبود

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷ ب.ظ

میگویند مادر که از دنیا برود اول از همه بابای خانه یتیم می شود و امشب همان شبیست که علی هم به همراه فرزندانش بار دیگر یتیم می شود







آن شب آن که بر در می‌کوبید شباهنگام، به کشتن چراغ آمده بود...».
توفان فرا رسید... . چه می‌خواهند از آشیان عاشقانه مهر و ماه؟ تو بنشین بانو! تو برنخیز به گشودن در؛ تو پشت در نایست! نرو...، همین جا بمان. آن که مشت بر در خانه‌ات می‌کوبد، با خداوند در ستیز است.

آن ‌که شعله به دست در کوچه ایستاده، فتنه نابکاری‌‌ است که قصد برافروختن آتشی ابدی دارد؛ آتش نفاقی که تا همیشه تاریخ خواهد سوخت. آن که ناسزا می‌گوید و قصد آشیان تو را دارد، کینه کهنه‌ای دارد که امروز سر برآورده و کمر به نابود کردن حقیقت بسته، غافل از آنکه خداوند هرگز نخواهد گذاشت؛ مگر نه اینکه خداوند «نور خود را در همه جا به ظهور می‌رساند؛ هرچند کافران را خوش نیاید»؟!
فاطمه جان برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
تو هنوز باید باشى. هنوز اسلام نیازمند خطبه‌های توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(ع) انقلاب و غیرت فاطمى تو را پشتوانه خویش می‌خواهد. برخیز و با همین نیمه‌جان مجروح، با همین پیکر زخم‌خورده در کوچه‌های شهر جاری شو.
ایام  ایام شهادت نخستین ستاره ای  است که در عرش به خورشید نبوت رسید ستاره ای نیلی به رنگ خورشیدهای دنباله دارکه هنوز که هنوز است  تاریخ زلالی زمین را تضمین کرده اند .
فاطمه جان رودها رواندد شب و روز در گذر است اما آنچه ماندگار است یاد پهلوی شکسته و صورت نیلی تو در یاد مریدان تو  و فرزندانت است

ای زلال ترین از آب و آینه ای که تاریخ نامت را به احترام می نگارد ای زلال تر از نسیم و ای ماناتر از عشق می دانم هیچ سنگی لایق آن نبوده است که بر مزارت بنشیند و از این رو تنها خورشید بر مزار تو سایه بان است

در جایی خواندم :

مگر میتوان پهلوی تو بود و شکسته نبود ؟
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۱
HABIB .P

نظرات  (۱)

۲۲ اسفند ۹۴ ، ۰۲:۱۴ اَسی بولیده
خیلی قشنگ بود
عنوان بی نظیره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">